امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

امیررضا پسر طلا

تمرين كنم خوب حرف بزنم

1392/4/24 18:27
نویسنده : مریم
213 بازدید
اشتراک گذاری

داشتي بازي مي كردي كه پات مي خوره به لبه پنجره و دردت مياد. من جاي كبوديش رو مي بينم و خيلي دلم مي سوزه ميگم "الهي من بميرم"

ميگي " يعني اگه تو بميري من ديگه دردم نمي گيره "

يه كم فكر كردم چي جوابت و بدم باز پرسيدي"

یعنی اگه يه نفر بميره اون يكي كه زندست اصن دردش نمي گيره؟"

- ممم چرا بازم خوب درد ميگيره. اينو مي گن يني اينكه اينقدر من ناراحت شدم از درد شما كه كاش ميمردم دردت رو نمي ديدم.

-خوب چشمات رو ببند كه نبيني

- آره اما خوب بالاخره مي فهمم ديگه دردت اومده

- خوب برو تو اتاق زير پتوابرو

- راست ميگي مامان من حرف خوبي نزدم .در عوض دعا مي كنم زود خوب شي

خنثیآخه اين چه حرفاييه كه من مادر به شما ميگم!!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان اميرحسين و ارميا
12 تیر 92 16:48
از دست اين بچه ها .وااااااااي اميرحسين هم همينجوره يه سوال كه ميپرسه از تو اون جواب ده تا سوال ديگه در مياره
مامان پارمیدا
15 تیر 92 18:20
هیچوقت مفهوم یه حس مادرانه رو کسی غیر از یه مادردرک نخواهد کرد که چطور با هر آخ گفتن بچه ها دل ما مادرا از جا کنده میشه . خدا همه کوچولوها رو در پناه خودش حفظ کنه .
رعنا
30 تیر 92 2:21
امان از این سوالای بچه ها
somayeh
31 تیر 92 10:42
عزیزم سلام امیدوارم روز های خوبی با گل پسرت داشته باشی. منم ازین حرفا میزنم که باید تمرین کنم جمله های بهتری به جاش بگم مرسی از یادآوریت. :‏)‏