امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

امیررضا پسر طلا

اميررضا و مدرسه

1391/8/12 14:21
نویسنده : مریم
257 بازدید
اشتراک گذاری

تقريبا يه ماهه كه ميري مدرسه و تقريبا هر كاري دلت بخواد توي مدرسه ميكني .هر كاري كه دلت بخواد زبان

 زنگتون زودتر از زنگ مدرسه ميخوره و شما هم مستقيم ميري پيش عمه جون و كيف و وسايلت رو ميندازي رو ميز عمه جون د برو براي بازي.

يا ميري تو كلاساي ديگه يا ميري تو حياط و با بچه هايي كه ورزش دارن بازي ميكني. اونا هم اگه كلاس بالاييي ها باشن معلم ورزش يه سوت ميده دستت و تو رو داور ميكنه و شما هم اون وسط بين اون همه بچه هاي بزرگ اينور اونور ميدويي و بي خودي سوت مي زني و خلاصه كم نمياري.

يه روز براي اولين باري رفتي تو كلاس اول خانوم قاسمي

معلم ازت پرسيده بله پسرم بفرماييد كاري داشتي؟

شما گفتي: نه فقط اومدم ببينم خوب درس ميدي يا نه؟!!!!! ابرو

معلم: بله اقا من خوب درس ميدم نگران نباشلبخند . حالا ببينم چي بلدي بگي ؟ مي توني قرآن بخوني؟

: نه من ميتونم از پاييز بخونم ...بعد شعر پاييز رو خوندي و يه جايزه از خانوم قاسمي گرفتي

داستان را خانوم قاسمي تعريف ميكرد و با خنده ميگفت عمش كم بود حالا برادر زادشم فرستاده براي بازرسي!عینک


داري حروف الفبا رو ياد ميگيري .با س شروع شد. بايد تو دفترتون چيز هايي كه توش اون حرف مورد نظر رو دارن رو نقاشي كني. حرف خ بود... من ازت پرسيدم يه چيزي رو بگو كه توش خ باشه فكر كردي و گفتي : خخخخخخخخخخخخ . با تعجب پرسيدم خوب اين چي بود؟گفتي صداي " دلر" !!!!! یول

 


خيلي كاراي پايان نامه ام فشرده شده و با تغيير عقيده هاي متعدد استاد ارجمند من نيز بيشتر در اين لپ تاپ فرو ميرم و كارم بيشتر ميشه به اميد روزي كه تمام بشه تمام تمام تمام ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

نرگسی
11 آبان 91 0:20
عزیزمممممممممممم قربونت برم که انقدر شیرین زبونی تو وایی اگه اونجا بودم قورتت داده بودم
مامانی شما هم انشالله موفق باشی تو کارت و زودی تمومه تمومه تموم بشه


ممنون عزیزم
نرگسی
11 آبان 91 0:27
خیلی ممنون مامانی .. إی نفسی میاد و میره ..
علامه كوچولو
11 آبان 91 7:40
سلام خوشحاليم ار آشناييتون



رعنا
11 آبان 91 10:03
ای جانممم

وای خدا کل یخندم گرفت: اومدم ببینم خوب درس میدی؟

دعا میکنم هر چه زودتر دفاع کنی و روزهای خوش و شیرین بعد از دفاع رو تجربه کنی...هر وقت میشنوم کسی دفاع داره انگار یه وزنه رو دوشم هست

من خدا رو شکر پارسال دفاع کردم


ممنون عزیز خوش به حالت راحت شدی.

مامان اميرحسين و آلـــــــوچه
12 آبان 91 14:57
سلام خوبي مريم جون ؟ببين اين پسربچه ها چقدر شيطوننا آخي ايشالا زودي تموم شه اين پايان نامه ات شيريني فارغ تحصيليت و بخوريم مريم جونننننننننن


ممنون گلم انشاالله
سمیه (خواهر حنانه و سبحان)
13 آبان 91 0:48
سلام مامان امیر رضا خان
برگشتید ایران؟؟؟


سلام عزیزم. نه من برای اتمام بایان نامه م ایرانم.
عروسک خانوم
21 آبان 91 1:43
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
اینهم صدای خنده منه از دست این پسر
میگن تو بارداریت چیز خاصی مصرف کردی که این پسر طلا اینقدر شیرین زبونه؟

)
نرگسی
28 آبان 91 23:47