امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

امیررضا پسر طلا

تازگی شیطون تر شدی

1390/7/26 3:11
نویسنده : مریم
217 بازدید
اشتراک گذاری

چهار شنبه گذشته شب با خاله سهور رفتی سیرک و رقص پاتیناژ .خیلی هیجان زده بودی از آتیش بازیشون با آب و تاب تعریف میکردی .

این چند وقت خیلی بارونای شدیدی اینجا می باره اما بالاخره شنبه ظهر با آوا و افرا اینا رفتیم استخر .با تیوپ همه جا راحت میرفتی و با افرا بازی میکردی کلی هم سرسره آبی رو استفاده کردین اون وسطا هم گاهی بارون شروع می شد و همه میرفتیم زیر پل وسط آب که اقلا رو سرمون بارون نریزه..خوش گذشت.

شب با  بابا و خانواده خاله سهور و آقای ک.م رفتیم کلوپ عربا.

تو ماشین خوابت برد اما اونجا بلند شدی و در نتیجه طبق معمول اکتیو تر و غیر قابل کنترل شدی یه جا بند نبودی از اونجا که هم بازیت افرا خواب بود  شما به ماها گیر میدادی قلیون باب رو هی فوت مکردی ٍ آوا رو میچلوندی و دنبال گربه ها میکردی.

یه بار هم تو یه حرکت غیر قابل پیش بینی رفتی و لپ آقای ک.م  رو کشیدی تعجب. این آقای مهندس نایب مدیرمشارکت پروژه است و ما حسابی باهاش رو در بایسی داریم و حدود ٦٠ سالشه...این کار تو باعث شد هر ٤ نفرمون که سر میز بودیم رومون و برگردونیم و به زور جلوی خندمون رو بگیریمقهقهه . خاله سهور که درست روبروی آقای ک.م نشسته بود داشت میترکید ...خلاصه به غیر از شیطونی های شما شب خوبی بود و خاطره شبای پر از شادی سوریه رو برامون زنده کرد.

امروز بعد از ٤ روز تعطیلات پاییزی خیلی به سختی رفتی مدرسه اما برگشت خوش حال بودی .

...دوست دارم شیطونکم.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان صدف
26 مهر 90 8:13
ماشاله چه پسری خدا حفظش کنه