امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

امیررضا پسر طلا

سفر آخر هفته

1390/6/5 5:04
نویسنده : مریم
217 بازدید
اشتراک گذاری

آخر هفته گذشته با خاله سهور اینا رفتیم پرتو لاکروز .

به جز یکی دو قسمت کلا خیلی به هممون خوش گذشت. شما حسابی تو استخر با بچه ها شیطونی کردی.

 من و بابات و مثلا غرق می کردی و کلی ذوق میکردی ...

هی میرفتی بیرون و می دوییدی و خودت  رو تو آب می نداختی.

 بعد از ظهر هم که می خواستیم بریم لچریا رو از بالای یه تپه ببینیم از شدت خستگی خوابت برد ماهم یه جا پیدا کردیم که پارا گلایدر داشت... از اونجا که شما خواب بودی  از فرصت استفاده کردم و یه ١٠ دقیقه پریدم... فوق العاده بود خیلی حال داد.

نهارم رفتیم یه رستوران عربی و نهار خیلی خوش مزه خوردیم و برگشتیم ماتورین ...همه راه رو بیدار بودی و خیلی آقا نشسته بودی. کلی هم در مورد شعله های آتشی که تو راه بود(چاههای نفت) هی سوال میکردی و حرف میزدیم.

اما دو اتفاق که زیاد خوب نبود یکی این بود که وقتی داشتی با افرا فریزبی بازی میکردی .. فریزبی خورد تو بینیت وپوست بینیت رو پاره کرد .خیلی گریه کردی .

دومیش که کلی ترسیدیم این بود که وقتی خاله سهور سوار پاراگلایدر شد بعد از دو بار دور زدن رفت پایین کوه و بالا نیومدن . نگو اونجا فرود اومدن ... اما ما سکته کردیم تا فهمیدیم که سالمن..

کلا سفر خوبی بود و از اینکه شما از بازی زیاد لذت می بردی خیلی خوشحال بودم.

دلم می خواد همیشه شاد و پر انرژی باشی عزیزم .

عاشقتم

می تونی مامان و ببینی؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

آرمین
2 شهریور 90 6:58
سلام وبلاگ خوبی دارید لطفا از سایت ما هم دیدن کنید
آرمین
2 شهریور 90 9:35
وبلاگ خوبی دارید به سایت ما هم سر بزنید