امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

امیررضا پسر طلا

خونه عمه جون فاطمه

1390/4/12 20:27
نویسنده : مریم
191 بازدید
اشتراک گذاری

گشت و گذارت همچنان ادامه داره جمعه شب با عمه فرشته و زهرا جون رفتیم خونه عمه فاطمه.

عمهات خیلی مهربونن و دوست دارن دختر عمه هات که بیشتر. دیروز شنبه کلی با زهرا و لیلا جون بازی کردی آزاده جونم اومده بود و دیدتت.

منم یه سر رفتم دانشگاه وااای که چقدر هوا گرم بود داشتم میمردم از گرما و دود نمی شد نفس کشید .

زهرا جون موهات رو فشن درست کرده بود و یه عالمه زل زده بود به سرت ...میگفتی مامان زهرا موم رو ترکونده!(امان از این اصطلاحاتی زهرا یادت میده)

آزاده ازت پرسیده بود کی میری ونزوئلا کفتی هر موقع وقتش برسه!

هر یه مدت هم داد میزدی مامان . من میگفتم بله . میگفتی دوست دارم بغل

عمه هات م کلی نازت رو میکشیدن.

خلاصه دیشب تو راه برگشت خوابت برد تا صبح.

شعر ای ایران رو خوب میخونی.بن بن بن هم خیلی خوب و سریع پیش میری.

دوست دارم و بهترینها رو برات میخوام عزیزم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)