سلام صداي ما را از ونزوئلا ميشنويد
سلام عزیزای دلم . با تموم شدن سال تحصیلی 92-93 شما رسما با سواد شدی به همین مناسبت تو تاریخ 1/3/93 کلاس اول 1-1 جشن پایان سال داشت.
البته بگم که اول، دوم خرداد ماه بود،اما چون ما پرواز ونزوئلامون همون روز بود ،مدرسه لطف کرد و برنامه رو یه روز روزتر برگذار کرد. عالی بودید وهمه بسیار از برنامه هاتون راضی بودن. در پایان برنامه هم با پوریا که رفیق صمیمی شما بود عکس گرفتید و گردنبند های یادگاریتون رو با هم عوض کردین کلی با تاسف از هم جدا شدید.
بله دیگه ما هم همون شب بامامانجون و امیر کوچیکه که اولین سفرش بود راهی ونزوئلا شدیم.
خدا رو شکر جفتتون بسیار پسرای خوبی بودید و من اصلا اذیت نشدم. مهماندارا که عاشقتون شده بودن همش با امیر کوچیکه از دور و نزدیک بازی میکردن و به شما هم میرسیدن
خلاصه رسیدیم کاراکاس و یه شب موندیم و صبح راهی ماتورین شدیم.
اینجا کما فی السابق مردمش آرام و هوای خوب وبیشتر اوقات بارونی داره،
از اونجا که با وجود امیرکوچیکه نمیتونم رانندگی کنم خیلی بیرون نمیریم و کلاسات هم سعی کردیم همین اطراف باشه
پسر عموت هم اینجاست و اکثر وقت و کلاسات رو که شنا و تنیسه با اون میگذرونی . باهم دوچرخه سواری می کنید و .
گاهی امیر کوچیکه رو هم باهاتون میارم استخر و کلی ذوق میکنه
از این روزای شما بگم ک به شدت به فوتبال علاقه داری و این جام جهانی گذشته باعث شده این علاقه زیادتر بشه . تمام افراد معروف همه تیمها رو میشناسی . همش هم تکرار میکنی که من تا جام جهانی 2022، 16 سالم شده و حتما عضو تیم ملی میشم و توجام شرکت می کنم.