امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

امیررضا پسر طلا

اندر احوالات امير كوچك

1393/6/3 15:13
نویسنده : مریم
663 بازدید
اشتراک گذاری

بچه نگو جيگر عشق ، عسل واي من چقدر مامان نديد بديديم ، هركي ندونه فكر ميكنه من اين بچه رو بعد ١٠٠ سال از كره ماه آورمش كه اينقدر عزيزه.خندونک
گريه كردناي شبانه نق زدناش وقتي دارم از خواب ميميرم، حتي شستنش بعد يه خرابكاري اساسي، و ... اينقدر برام شيرينه و لذت بخشه ك همش فكر مي كنم، اينم ك بزرگ شه من ديگه بچه ندارم :((( حتما يكي ديگه بيارم! متفکر
امروز كه ٣  شهريوره ١١  ماهش تموم شده. 
الان ميتونه چند قدم راه بره و بدون كمك بايسته . به به. د د . آبه، مَ مَ . رو ميگه . وقتي باهاش حرف ميزنم يا مستقيم تو چشاش براش آواز ميخونم با من صدا در مياره و بلند مي خونه! 


عاشق اينه ك دستش رو بگيريم و راه ببريمش، ادعاش ميشه ساعت ها راه بره و همه اين مدت هم بخنده  و تند تند نفس نفس بزنه.
توپ خيلي دوست داره و از بازي با هر نوع توپي استقبال مي كنه.
٥ تا دندون داره و همزمان داره ٣ تا ديگه درمياره .دست دسي مي كنه و باي باي كه قبلا مي كرد الان يادش رفته، هر ادايي بادهنمون در بياريم سريع انجام ميده . از بلندي و ارتفاع ( حالا هر ارتفاعي، چه يه وجب چه يه متر ) به راحتي پايين مياد اينطور ك اول پاهاش رو مياره پايين و آروم از پشت با دستاش بدنش رو ميده عقب ، اينجوري پاهاش زود ميرسه زمين و دِ برو ك رفتيم براي شيطوني.
 براي به دست آوردن چيزي ك مي خواد تمام تلاشش رو مي كنه ، و بسيار اصرار داره ، ديگه دست آخر كه دستش به هيچي نميرسه جيغ مي كشه! 
حمام و آب بازي رو دوست داره اما امكان نداره تو حمام ( حالا تو اون لگن خودش) بشينه ! حتما بايد بايسته و يه دستش به من تكيه بده بعد آب بازي كنه، خيلي خطرناكه و همش اضطراب دارم كه نيوفته، اما حريفش نميشم و همچنان ايستاده حمومش مي كنم.
امير كوچولوي ما ، نبات خونمونه، شاديه دلامونه. خيلي دوسش داريم.
خدا حافظ و نگهدارتون باشه عزيزاي دلم

پسندها (1)

نظرات (7)

سارا مامان شايان
4 شهریور 93 7:54
عزيزم......... عسلي....... نانازي...... قشنگ. مريم اينقدر قشنگ تعريف مي كني آدم دلش دوباره مي خواد....
مامان پارمیدا
19 شهریور 93 9:05
وووووی ماشالله این امیر کوچیکه رو ببین چه بزرگ شده هزار هزار ماشالله. براش اسفند دود کنین ( اگه تو ونزوئلا پیدا نکردین بگین خودم دود کنم براش ) واقعا یه جور تعریف کردی مریم جون که ما رو که تصمیم سفت و سخت بر تک فرزندی داریم دودل می کنی ها ! نکن این کارا رو خواهر من
ماري
2 آذر 93 22:14
سلام خوبيد يه درخواست دارم چند تا عكس جديد از اقا پسرتون در صورت امكان پاپيون بزنه برام ارسال كنيد من طراح لباس بچه گانه كار ميكنم بعد عكسش با ادرس وبلاگتون به نمايش گزاشته ميشه من چند وقتيه نبودم ميخام وبلاگم رو دوباره فعال كنم منتظر جوابتون هستم ممنون
دوست بیمه ای شما فاطمه
8 شهریور 94 12:49
به نام خدا مهم ترین فرد زندگیتان کیست؟ برای خود واوچه آرزوهایی دارید؟ از نظرشما چه مبلغی شما را به آرزوهایتان میرساند ؟ حاضرید یک طرح ارزشمندومطمئن به شما معرفی کنم؟ شنیدن توضیحات درمورد مزایای بی نظیربیمه زندگی وسرمایه گذاری حداقلش اینه که ضرری نداره... اگر به فکرآینده خودوفرزندخودهستید دستتان را دردست پرمهرزندگی قراردهیدوهمین امروزاقدام کنید. ازتولدتاهفتادسالگی،پس اندازطلایی،تامین آتیه فرزندان،سرمایه گذاری مطمئن،معافیت مالیاتی،اخذوام فوری وبدون ضامن و... بیمه زندگی عاشقانه ترین نامه نوشته شده تلفن تماس: 09019426766 02144494368 وبتون عالیه
رضا
9 شهریور 94 16:13
سلام امیدوارم لذت دنیارو برده باشید... پولداری خیلی حال میده... اما... بچه هایی هستن که دارن از گرسنگی میمیرن... داخل همین ایران... لذت ببرید ... روزگار پر لذت بکامتان
عروسک خانوم
22 شهریور 94 16:39
ey khoodaaaaaaaaaaa man alan khodamo mikosham enghadr in fesgheli nazeee copy paste amir reza mibashad delam baratoon tang shode boood yadame vaghti bardar boodam ba che eshghi weblog pesar tala ra mikhondamo baraye hamsaram shirin kari hasho tarif mikardam aslan amir reza yad avar onn hame hesaye khobe baram مرسي عزيزم، منم خيلي به وبلاگت سر ميزدم ؛ اميدوارم هميشه خانواده ت شاد و سلامت باشن
مامان جونم
8 اردیبهشت 95 10:19
سلام دوست خوبم خدا پسرای گلتون را حفظ کند