آقایی
شیرینم این هفته گذشته خیلی سرمون شلوغ بود. دوشنبه رفتیم خونه مامان جون که شهاب هم اونجا بود تا دلتون خواست بازی کردید و شاد بودید.شب هم اونجا خوابیدیم ظهر عباس دایی من اومد اونجا و شما دو تا خیلی آقا بودید . عصر هم من دلم نیومد زیر قولم بزنم و شما رو با مامان جون بردم سرزمین عجایب .کلی تو ماجراجویان بازی کردید وقتی بیرون اومدید خیس عرق بودید ! شب که مامان جون اینا رو میرسوندم شما تو ماشین خوابت برد. این هم عکس شما وشهاب: چهار شنبه هم همش خونه عمو علی بودی چون من رفته بودم نامزدی دختر داییم. شب که اومدم خواب بودی عزیزم. دیشب هم با عمه جونا و مادر جون رفتیم عروسی ... خیلی آقا بودی و اصلا شیطونی نکردی ..میگفتی مامان ...